466
برنامه داشتیم که با هم بریم پیاده روی اربعین ولی به خاطر دو موضوع، رفتن من و آدم کوچولو کنسل شد. اول اینکه ما همین چند ماه پیش کربلا بودیم و اگر قصد داشتیم دوباره بریم، با هزینه ی رفت و برگشت هوایی ما ، سه نفر دیگه میتونستن زمینی برن نجف و به نظرم این شکلی زیارت رفتن خودخواهی بود و دوم اینکه، ترجیحم این بود که همسرم، برای چند روز بتونه به حال خودش مسیر رو طی کنه و استفاده کنه، بدون اینکه همش نگران آسایش ما باشه. این فضای تنفس رو براش واجب میدونستم. حالا هم اکثریت رفتنی ها از مرز عبور کردن و باقی تا آخر هفته میرن. چقدر فضای اطراف دلگیره و دلتنگی ها شدیده. با این حال امید دلم رو گرم میکنه. امید به شروع سال جدیدی که بعد از اربعین شروع میشه و مترادفه با یه پرش دیگه و این یعنی پایان یک فصل دیگه ی زندگی و شروع فصل جدیدتر. امیدوارم بذرهایی که با ناامیدی کاشتم، همین روزها جوونه بزنن.
- ۹۷/۰۸/۰۲
- ۱۷۱ نمایش