روز ششم
دقیقا همون لحظه ای که عجله داری، اتفاقات مسخره میان سراغت: در یخچال رو سریع باز کردم و شیرکاکائو، وسط آشپزخونه ترکید و همه چیز رو به گند کشید! دو تا از زیر استکانی های سرویس چای خوری مورد علاقه م، بیخودی افتاد و شکست! و یه لنگه جوراب، بین در ماشین لباسشویی و واشر عایقش قرار گرفت و در حین شست و شوی لباس، آب از ماشین لباسشویی فواره زد بیرون و مجددا کف آشپزخونه رو نابود کرد. بله ! موکتش رو جمع کردم و خدا میدونه کی بتونم بشورمش. قالی شویی هم طبیعتا برای شستن نیم وجب موکت به خودش زحمت نمیده. حالا فکر کن با این اعصاب له، اینستاگرام رو باز کنی و ببینی یکی از عزیزان فعال فرهنگی فیلم معرفی کرده و چند فعال فرهنگی دیگه (خدایا چقدر از این لفظ بدم میاد!) زیر پست جامه ها دریدن که این فیلم خیلی خفنه. خب من هم دیدم که دیگه قراره چی بشه؟ بشینم بعد از قرن ها یه فیلم ببینم!
چشمتون روز بد نبینه. فیلم رو دانلود کردم و با تماشای اون متوجه شدم، تجربه ی بدم در مورد فیلم های فرانسوی داره تکرار میشه. فیلم کثیفی بود و ترجیح دادم نصفه رهاش کنم. فقط بعدش فکر کردم این ها چطوری روی معرفی این فیلم ها رو دارن؟ یا اینکه من از پشت کوه اومدم؟
دیشب سری به اپلیکشن طاقچه زدم و حدس بزنید چیکار کردم؟ بله! یه کتاب عامه پسند ترجمه ای مزخرف خریدم و دانلود کردم و دارم می خونمش. در دنیای واقعی، وقتی می رم کتابفروشی به این کتاب ها نگاه هم نمی کنم ولی در دنیای مجازی، دست آدم آزاده برای نشان دادن برخی جنبه های تیره ی وجودش :) کتاب هم حجمش زیاده و باعث شده به خاطرش کلی مربع تیک نخورده توی برنامه روزانه م داشته باشم و خب از این بابت شرمسار نیستم. چون من هم به هر حال ربات نیستم!
- ۹۸/۰۹/۱۱
- ۱۴۹ نمایش
سلاااام
خداقوت :)
این خرابی های یهویی :| خیلی ستمه
حس نقاد فیلم بودن گرفتن بعضی ها امروزه ...
با این بهانه هم دیدن هر فیلمی مجازه. هر فیلمی ...