516
عاشق پیگیری سرگذشت آدم هام. معمولا هرچند وقت یه بار، چک می کنم و می بینم که آدم هایی که میشناختم به کجا رسیدن. یه وبلاگ نویسی هم بود که از چهارده پونزده سالگی مطالبش رو می خوندم. آدم حقیقتا خاصی بود. موقعیت علمی خاصی هم داشت و از غربت می نوشت. همش توی دلم خطاب بهش میگفتم عصیان کن بشر! عصیان کن. به تو نمیخوره یه خط ساده ی معمولی رو بگیری و بری جلو.
دیروز رفتم پیج اینستاگرامش رو دیدم. در آستانه ی چهل سالگی یه آدم خیلی معمولی شده بود. یه آدم خیلی معمولی. شاید هم من دارم ظاهر قضیه رو می بینم و اوضاعش جور دیگه ای باشه. ولی واقعا حیف نیست این همه آرمان و جوانی و ذهن روشن اینطوری پودر بشه؟
من توی چهل سالگی کجام؟ یعنی من هم تن می دم به معمولی بودن؟ شاید همین الانش هم باشم؟
- ۹۹/۱۰/۰۳
- ۱۱۹ نمایش
سلام عزیزم
حالتون چه طوره؟
امپراطور نی نی خوبه؟
دلمون هواتونو کرده بودا.
باز خوبه اون توی چهل سالگی به اون نقطه رسیده ...
من از تغییرات تدریجیم دارم میترسم...