شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۲۸
    546
  • ۰۲/۰۱/۲۰
    544
  • ۰۱/۱۲/۲۱
    543
  • ۰۱/۰۶/۳۱
    542
  • ۰۱/۰۳/۲۴
    541
  • ۰۰/۱۱/۱۰
    538
  • ۰۰/۱۰/۱۲
    537
پیوندهای روزانه

491

سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۳۰ ق.ظ

ساختارهای قدرت، چه بلایی میتونه سر آدم بیاره؟
سه چهار ساله این بنده ی خدا رو دورادور میشناسم. یه مدت وبلاگش رو میخوندم و بعد نوبت توییترش رسید و پیج اینستاگرامش. خوشحال بودم که این مدل آدم های خوشفکر وجود دارن و بعد که مقامش کمی بالاتر رفت، خوشحال تر شدم. سطوح بالای مدیریت فرهنگی، به همچین آدم هایی نیاز داره. تا اینکه اخیرا فرصت کردم و مطالب جدیدش رو خوندم. آقای محترم رسما تبدیل شده به توجیه کننده و مدافع سازمان و البته مدیرانش که تعریفی هم نیستن ابدا. یه کلونی هم دور خودش تشکیل داده که شامل یه سری آدم معروفه.
نمیدونم واقعا چی فکر کردم با خودم در مورد آدم ها و قدرت؟ رشد توی ساختار، دقیقا همین رفتارها رو نیاز داره. اگر نه، همه چیز اینقدر گند نبود! اینطور هم نباشی، میندازنت بیرون یا یه گوشه جوری منزوی ت میکنن که از همه چیز و همه کس ببری!


  • ۹۸/۰۲/۱۷
  • ۱۷۳ نمایش
  • شبگرد

نظرات (۴)

کی؟ کی؟ کی؟ کی؟😎
پاسخ:
کی بود؟ کی بود؟ 😆
این آدما یه چیزی دارن به اسم شبکه ارتباطات موثر. که بعضی وقتا از دوران دبیرستان شون حتی شروع میشه. دبیرستانای خاصی توی تهران. و بعد دانشگاه. دانشگاهای خاصی توی تهران. توی سبقه خانوادگی هم معمولا همیشه شبیه هستند. پدری از نهادهایی خاص. نوع کنش هاشون برا همین در آینده شون معمولا همه شبیه به هم هست.
پاسخ:
بله. دقیقا تک تک مواردی که نوشتید رو دارن ایشون...
یه جا از این بنده خدا یه متنی دیدم که به '' تازه از شهرستان رسیده ها'' اشاره کرده بود. میخواستم بگم ببخشید قربان جای شما رو تنگ کردیم! 
نکته اینجاست که بدون داشتن شبکه، عملاً افراد ناتوان هستند از انجام خیلی از کارای بزرگ. و اینا بدلیل نوع محیط رشدشون دسترسی به یه شبکه از آدمای متخصص و متنفذ دارن. در نتیجه ما همیشه یه نفریم. حتی وقتی هم با ما ارتباط می گیرن، میخوان به شبکه ی نصفه نیمه ی ماها وصل بشن. نه خود ما :)
پاسخ:
بله دقیقا...
نکته ی غم انگیز اینجاست که تمام تلاش های ما در این سیستم ها، باعث رشد بیشتر این ها میشه و چاره ی دیگه ای هم نداریم! 
 اول از همه سعی کنید آدم های مشابه خودتون رو وارد هر سیستمی کنید که به اون وارد می شید. در هر سطحی. دوم اینکه با همین ها و معدود آدمای موثری که بیرون و درون سیستم می شناسید، شما هم شبکه بشید. و اونقدر ادامه بدید که رفتن اون افراد رو بعد از چند سال از اون سیستم جشن بگیرید! 
این سرگذشت پنج سال اخیر عمر من بوده. البته فرصت نکردم هیچ چیزی رو هیچوقت جشن بگیرم!
پاسخ:
بله... درست ترین راه همینی هست که فرمودید.
البته نیازمند صبر فراوان و سیاست در رفتاره که شاید در اون زمانی که ارتباط مستقیم با سیستم داشتم، این دو رو نداشتم. شاید الان هم نداشته باشم. 
و یه نکته. بدترین تجربه ی ممکن این میتونه باشه که آدم از همون هایی که با نیت اصلاح وارد سیستم کرده، ضربه بخوره. آدم ها عجیبن. فکر میکردم این شعاره ولی پول و قدرت مسخ میکنه آدم ها رو... 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی