شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۲۸
    546
  • ۰۲/۰۱/۲۰
    544
  • ۰۱/۱۲/۲۱
    543
  • ۰۱/۰۶/۳۱
    542
  • ۰۱/۰۳/۲۴
    541
  • ۰۰/۱۱/۱۰
    538
  • ۰۰/۱۰/۱۲
    537
پیوندهای روزانه

516

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۲۸ ب.ظ

عاشق پیگیری سرگذشت آدم هام.  معمولا هرچند وقت یه بار، چک می کنم و می بینم که آدم هایی که میشناختم به کجا رسیدن. یه وبلاگ نویسی هم بود که از چهارده پونزده سالگی مطالبش رو می خوندم. آدم حقیقتا خاصی بود.  موقعیت علمی خاصی هم داشت و از غربت می نوشت. همش توی دلم خطاب بهش میگفتم عصیان کن بشر! عصیان کن. به تو نمیخوره یه خط ساده ی معمولی رو بگیری و بری جلو.

دیروز رفتم پیج اینستاگرامش رو دیدم. در آستانه ی چهل سالگی یه آدم خیلی معمولی شده بود. یه آدم خیلی معمولی.  شاید هم من دارم ظاهر قضیه رو می بینم و اوضاعش جور دیگه ای باشه. ولی واقعا حیف نیست این همه آرمان و جوانی و ذهن روشن اینطوری پودر بشه؟
من توی چهل سالگی کجام؟ یعنی من هم تن می دم به معمولی بودن؟ شاید همین الانش هم باشم؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • ۹۹/۱۰/۰۳
  • ۱۱۰ نمایش
  • شبگرد

نظرات (۶)

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام عزیزم

    حالتون چه طوره؟

    امپراطور نی نی خوبه؟

    دلمون هواتونو کرده بودا.

    باز خوبه اون توی چهل سالگی به اون نقطه رسیده ...

    من از تغییرات تدریجیم دارم میترسم...

    پاسخ:
    سلام
    خوبی شما؟ حالتون چطوره؟
    آدم توی دوران بارداری و بعدش اونقدر هورمون هاش بهم میریزه که نباید انتظاری از خودش داشته باشه. اصلا ذهنت رو درگیر این چیزها نکن چون این وضعیت روانی دائمی نیست. یکی دو سال باید بگذره که آدم به لحاظ روانی به ثبات برسه.
    سلامت باشی ان شاء الله :)

    گاهی وقت ها آدمها تموم میشن

    پاسخ:
    شاید هم اصلا شروع نشده بودن
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • :* الحمدلله خوبیم عزیزم.

    :))

    پاسخ:
    سلامت باشید.
    اگر کاری از دستم برمیومد درخدمتم. اصلا و ابدا تعارف نکن :)
    حتی اگه یه گپ و گفت باشه
  • آرزوهای نجیب (:
  • خب تو باید بهش می‌گفتی عصیان کن؛ ولی فقط توی دلت خودت گفتی! یه وقتایی ما آدم‌ها خودمون نمی‌دونیم چه توانایی‌هایی داریم. و چقدر خوب می‌شه یه آدم از بیرون بهمون بگه تو داری اینجا رو اشتباه می‌ری و چه خوبه فلان کار رو کنی!

    پاسخ:
    از این جهت بهش فکر نکرده بودم.
    اتفاقا دوست دارم یه سری براش بنویسم. بگم عصیان کن بشر. هنوز دیر نیست.
    اون هم احتمالا بگه ای عصیانگر!نشون بده کجای دنیا رو فتح کردی :)




  • پشت کوهها
  •  رفتن و نرسیدن. دو کلمه. 

    پاسخ:
    میتونم امیدوارم باشم که تکه ای از یه پازل بزرگترتریم و فقط وسعت دید نداریم.
    بگذرم از این حرف های امیدوار کننده.  احتمال اینکه آدم برسه خیلی کمه. 





    آمدن و نرفتن ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی