شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۲۸
    546
  • ۰۲/۰۱/۲۰
    544
  • ۰۱/۱۲/۲۱
    543
  • ۰۱/۰۶/۳۱
    542
  • ۰۱/۰۳/۲۴
    541
  • ۰۰/۱۱/۱۰
    538
  • ۰۰/۱۰/۱۲
    537
پیوندهای روزانه

اغلاث احلام

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۸ ب.ظ


کاپیتان یه کشتی بودم توی خلیج فارس.  بعد یهو طرفدارای عبدالله صالح از یمن موشک زدن به کشتی. هر سری هم پنج ثانیه قبل از اصابت سیستم هشدار کشتی بهمون اطلاع میداد.  داشتم توی بندر از کشتی پیاده می شدم که برم با مقامات بالای خودمون صحبت کنم که آخه این چه وضعیه، دختردایی سر رسید و گفت چرا کراواتت رو نبستی. بعد یه کراوات سرمه ای بست برام.

 

 

  • ۰۰/۰۳/۱۵
  • ۵۳ نمایش
  • شبگرد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی