شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

شبگرد

روزهای زندگی یک شبگرد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۲۸
    546
  • ۰۲/۰۱/۲۰
    544
  • ۰۱/۱۲/۲۱
    543
  • ۰۱/۰۶/۳۱
    542
  • ۰۱/۰۳/۲۴
    541
  • ۰۰/۱۱/۱۰
    538
  • ۰۰/۱۰/۱۲
    537
پیوندهای روزانه

462

۰۷
مهر

آدم اگر کمی عاقل باشه، نسبت به کنجکاوی آدم ها حساسیت نشون میده. این خوب نیست کسی زیادی در مورد آدم بدونه. حتی ما آدم های خیلی معمولی. اطلاعات شخصی ما که حتی شامل اطلاعات کاملا جزئی میشه، میتونه جمع بشن و تبدیل به پتکی بشن در دست دوستانی که معلوم نیست همیشه دوست بمونن. اینطوریه که آدمیزاد مجبوره یکسری آدم ها رو بندازه در دالان حذف. دالان حذف چیه؟ یه مسیر منطقی که به حذف آدم ها در گذشت زمان منجر میشه.
و کل این قضیه به این معنا نیست که ما آدم بدی هستیم یا طرف مقابل آدم بدیه. اصلا و ابدا
میشه گفت همه ی ما خوبیم، فقط خطوط قرمزمون متفاوته.

  • ۲ نظر
  • ۰۷ مهر ۹۷ ، ۰۱:۰۶
  • ۲۵۳ نمایش
  • شبگرد

461

۰۵
مهر


شب سوم محرم یه پسربچه من رو با مادرش اشتباه گرفت. اولش فکر کردم به خاطر تاریکی فضای بیرون هیئته ولی بعد از اینکه اومد جلو و بازم اصرار داشت که من مامانشم، خنده روی لبام خشکید. به خودم گفتم نکنه مامانش مرده؟

مشاهده ی میدانی خداروشکر این حدس رو رد کرد. ولی متوجه شدم مادرش از پدرش جدا شده و پسر سه ساله حالا با پدرش زندگی می کنه. 

این وقت شب هی صداش توی گوشم میپیچه: مامانی تویی؟ مامانی تا الان کجا بودی؟ مامانی بریم پیش بابا؟


پی نوشت: از صبح شاکی ام از زمین و زمان و چشم دیدن هیچ بنی بشری رو ندارم. حتی روزنوشت های آخرشب هم این حجم از خشم افسارگسیخته رو آروم نکرد. در نتیجه گفتم بیام این مطلب تلخ رو بنویسم و حال شما رو هم بگیرم، باشد که رستگار شوم :))



  • ۲ نظر
  • ۰۵ مهر ۹۷ ، ۰۱:۰۴
  • ۱۷۷ نمایش
  • شبگرد

460

۳۱
شهریور


طلایی ترین دقیقه ی نیم سال اول 97، شب نوزدهم رمضان اتفاق افتاد. وقتی که بعد از اذان صبح توی حرم امام علی قدم می زدیم و با تعجب گفتم چرا حال اینجا یهو اینقدر عجیب شد؟ انگار اتفاقایی داره میفته که ما نمی فهمیم! و جناب جواب داد: حواست نیست؟ سخنران داره مو به مو این لحظه رو تشریح میکنه. الان دقیقا زمان ضربت خوردن امامه!


  • ۰ نظر
  • ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۳۸
  • ۱۹۸ نمایش
  • شبگرد

دین!

۳۰
شهریور


'' نفس نکشید، از دین زده میشیم. حرف نزنید، از دین زده میشیم. وقتی بهتون فحش میدیم جواب ندین! از دین زده میشیم. اعتقاداتتون رو مسخره میکنیم ولی حق ندارید چیزی بگید، چون از دین زده میشیم. ''

شبگرد در جواب این دوستان: ای موش بخوره اون دین نازنازی شما رو :)


  • ۱ نظر
  • ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۵۰
  • ۱۸۵ نمایش
  • شبگرد

ببینم؟

۱۳
شهریور


کسی The handmaid's tale رو دیده؟

اگر بله، ارزش دیدن داره به نظرتون؟ ژانر وحشت که نیست؟ پر از صحنه های نامناسب نیست که احیانا؟ 

اگر خدا بخواد قصد دارم دانلودش کنم که از شر دلار چهارده تومنی به دنیای قصه پناه ببرم!


  • ۴ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۶
  • ۲۹۷ نمایش
  • شبگرد


خیلی وقته که مطالعه جنایت و مکافات رو تموم کردم ولی فرصت و تمرکز نوشتن در موردش رو نداشتم. الان سکوت خونه رو غنیمت میشمرم و فوری چند خطی در موردش می نویسم:

***خطر لو رفتن داستان


در مورد جنایت و مکافات تا دلتون بخواد نقدهای حسابی هست. نقدهایی که میشه کلی ازشون یادگرفت و داستان رو از چندین زاویه و در چندین لایه بررسی می کنن. اجازه بدین نقدهای از منظر روانشناسی و جامعه شناسی و... رو رها کنم و چند کلمه از زبون خودم بنویسم!

در طول داستان دوست داشتم جمجمه ی راسکولنیکف(قهرمان داستان) رو له کنم. راسکولنیکف نماد تمام مردهاییه که توسط مادر و خواهرشون پرستیده میشن و وقتی وارد جامعه میشن، حتی نمیتونن گلیم خودشون رو از آب بیرون بکشن! با این حال دچار این توهم میشن که از سطح جامعه عادی بالاترن و اصلا مصلح اجتماعی هستن! راسکولنیکف از نظر من به قدری خودخواهه که حتی نمیتونه ادای آدمایی رو دربیاره که دلشون به حال جامعه میسوزه. اگر مردم بدبخت براش ارزشی داشتن، بخاطر قتل خواهر زن رباخوار بیشتر خودش رو سرزنش می کرد. نهایتا اینکه راسکولنیکف برای من جز اون دسته از آدم هاییه که نه می تونن عاشق بشن و نه میتونن قدمی برای بشریت بردارن و تا آخر عمر، بقیه باید جورشون رو بکشن.

من تا قبل از این کتاب های ابله، همزاد، بانوی میزبان و شب های روشن رو از داستایفسکی خونده بودم و هیچکدوم رو دوست نداشتم. ولی جنایت و مکافات عالی بود به نظرم

پی نوشت: متشکرم از آقای هایتن که با همکاری ایشون کتاب رو مطالعه کردیم. ان شاء الله بزودی برادران کارامازوف رو هم بخونیم.


  • ۴ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۰۰
  • ۱۸۹ نمایش
  • شبگرد

456

۰۷
شهریور


دیدید توی فیلم ها، بعضی ها میرن از سر مزرعه، سبزیجات و میوه می چینن و تازه تازه میل میکنن؟ امپراتور نینی همچین اعتقادی داره. یعنی روی زمین نمیگرده که موی کهنه پیدا کنه و بخوره، بلکه مستقیم به سراغ کله میاد و اگر زود نجنبی، باید موی خودت رو در حالی که هنوز از کله ت کنده نشده، توی معده ی فسقلی ش پیدا کنی.

خب، فکر کنم حالتون به اندازه کافی بهم خورد در نتیجه با اندکی غر زدن در مورد قیمت پوشک، صحنه رو ترک میکنم‌:

قیمت پوشک مصرفی نینی که از برندهای ایرانیه، اولش سی و چهار بود، بعد شد چهل و پنج، آخرین بار هم پنجاه خریدیم. حالا میگن شده نود. در نتیجه هزینه پوشک ماهانه ایشون چیزی حدود چهارصد درمیاد. الحمدالله میتونیم پرداخت کنیم ولی به اکثریت آبرومند کشورمون فکر میکنم که حالا برای خرید یه پوشک هم هزار بار باید حساب کتاب کنن و از نینی شون خجالت بکشن. 

 


  • ۴ نظر
  • ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۳۵
  • ۱۸۹ نمایش
  • شبگرد


حس میکنم روی یه صفحه ی بزرگ متحرک ایستادم که حول یه نقطه می چرخه. نمیتونم بایستم یا تعادلم رو حفظ کنم. البته حفظ شرایط عادی خودم برام اولویت نیست ولی تمام تلاشم رو میکنم که شرایط زندگی برای امپراتور نینی عادی باشه.

بخوام بدون پیچیدگی حرف بزنم، اوضاع از این قراره که همه مون مجبوریم بیشتر کار کنیم. در روز، فقط حد فاصل نماز صبح تا طلوع آفتاب فرصت مطالعه دارم و بعضی شب ها اونقدر برای رسیدگی به وضعیت امپراتور از خواب بیدار میشم که بعد نماز صبح به خودم میگم:شبگرد، کتاب ها میتونن منتظر بمونن. بگیر بخواب! باقی روز هم اونقدر بدو بدو و کار هست که فرصت نفس کشیدن نیست. آخر وقت هم، نمیتونم به خودم اجازه بدم که برای مطالعه ی شخصی یا حتی نوشتن، به کسی که چهارده ساعت به خاطر ما بیرون از خونه کار میکرده، زحمت اضافی بدم، در نتیجه خودم به بعضی کارهای دیگه میرسم و اگه بخوام تفریحی داشته باشم، غر می زنم. غر خیلی خوبه. 

با همه ی این ها، معتقدم روزهای بهتری از راه میرسه و نگرانم برای کسانی که وضعیت ما در مقابلشون شوخیه!


  • ۲ نظر
  • ۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۳
  • ۱۹۷ نمایش
  • شبگرد

روانی

۲۶
مرداد


همه ی ما انسان های سالمی به لحاظ روانی هستیم تا اینکه، در مکالمات ذهنی و دونفره ی خودمون با خودمون نفر سومی وارد میشه. 


  • ۲ نظر
  • ۲۶ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۱
  • ۱۶۲ نمایش
  • شبگرد

453

۲۴
مرداد

اینکه آدم نتونه حرفاش رو به نزدیکانش بزنه به این دلیل نیست که بهشون اعتماد نداره. بلکه به این دلیله که دوست نداره تصویری که ازش دارن بشکنه. چون اون ها خیلی عزیز، بزرگ و مهم هستن.

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۰
  • ۱۸۱ نمایش
  • شبگرد